بازی

  چند سال پیش یه بازی انلاین رو بازی میکردم که برام مایه تفریح و شادی بود و حتی الان خیلی از دوستان و حتی برادرم اون بازیو بازی میکنن ولی وقتی همه عنواین اون بازیو کسب کردم و بقولی ادم خفنی شدم توی اون بازی دیگه لذتشو برام از دست داد چون هیجانی نداشت کسی برای شکست دادن و مقامی برای کسب کردن نمونده بود این بود که اون بازیو کلا کنار گذاشتم چند شب پیش یکی از دوستانم زنگ زد کسی که خودش و نامزدی همچنان اون بازیو بازی میکنن ، در جریان بودم که نامزدش پس از سالها مبارزه با یک بیماری لاعلاج الان داره به پایان راهش نزدیک میشه ولی برام خیلی عجیب بود وقتی ازم درخواست کرد که به اون بازی برگردم و کمک کنم خودش و نامزدش توی بازی قهرمان شن برای یک راند و این اخرین خواسته نامزدشه و تنها چیزیه که دوست داره الان داشته باهشه برام خیلی عجیب بود چرا اخرین خواست یک ادم باید یه همچین چیز عجیبو بیمعنی باشه از نظر من ولی الان پیش خودم داشتم فکر میکردم که مهم نیست من چه فکری در این مورد میکنم اخرین خواست یک ادم عزیزه و پر ارزش و هرچی که باشه قابل احترام بهش گفتم باشه بازی میکنم یکبار دیگه و با قدرت برای اینکه اون رنک رو کسب کنین امیدوارم بتونم کمکش کنم ، ادم گاهی میبینه چیزهای کوچیک برای ادمها مهمه و پر ارزش و نباید از اون مسائل بیتفاوت رد شد ، ارزش قائل باشیم برای خوایت ادمها چون چیزی که برای ما کوچیکه مسخرست یا دوست نداریم برای یک ادم ممکنه خیلی مهم و پر ارزش باشه و مهم .........................