بیخیالی

چون به دلیل خاصی راش ننداختم پس توضیحیم نداره

بیخیالی

چون به دلیل خاصی راش ننداختم پس توضیحیم نداره

بیدلیل

 

 شاید دلیل راه انداحتن این وبلاگ برای من همین بوده برای اینکه وقتی بیدلیل ناراحت میشم یا بیحوصله یا هرچی بتونم بیام اینجا و فقط بنویسم بیدلیل برای خودم نه برای کسی نه برای جواب دادن، برای خودم نه حتی برای کسی که ناراحتم کرده و بیخوصله ، این روزا دمدمی مزاج شدم ، سریع ناراحت میشمو بهم بر میخوره و دلخور میشم و بحد زیادی تنها ، نمیدونم اخرین باری که نشستم با یکی یه دل سیر دردو دل کردم کی بوده یا اخرین باری که همچین کسی با این درجه از اعتماد رو دیدم کی بوده نمیدونم شاید بیش از حد گیج شدم باید خودمو ریست کنم و از نو همه چیو بچینم نه کل زندگیمو و نه ختی چیزایی جدیرو همین چیزهای کوچیکو روزانه و مشکلاتی که همین نزدییکین شاید که بتونم دوباره نفس بکشم حس میکنم چند ههفتست که راحت نفس نکشیدم